وکیل الرعایا!!!!


باغبان کرده فراموش که سیبی دارد ...

از هردری سخنی

بسیار دلواپس لحظه هایی گشتیم که هرکدام درامروز "دیروز مبهم" خنده آوراست"

در91بارهاسرهمدیگرشیره مالیدیم "بارهابریدیم ودوختیم"نه به اندازه خلق به اندازه

قلب تنگ وکوچکمان"ازپول پدرساختیم وازآه دلهای شکسته مادر !!!!!

روی سخنم باتوست نه باخودم تو که عوام میفریبی "تو که ازمادرشهرم نیستی و

برق چپاول ازچشمت میباردتوکه سی دی بیاناتت هرروزدرشهر از اهلش غریب(تکاب)

جاری است" ما به باقر دل شیرمان که زیر خاک است میبالیم نه به تو"تو ونوچه های

ریگی صفتت"پس ازگرده اهل شهرم  برای نمایندگی بعدیت استفاده نکن امروز اگرمردی

با فانوس پاچه خوارانت سراغ از مردانی بگیر که بدون وکیل ازناموسشان دفاع کردند

آنان که ریاست دادی به برادررحم نکردندپس ببین تودیگه کی هستی... 



نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 11:27 بعد از ظهر توسط رحیم افشار| |


Power By: LoxBlog.Com